خداوندا |
من از میان هزاران ستاره ی روشن تو را ای خداوند در صبح سحر گاهان چیدم...تو را چیدم...تو را بوئیدم...تو را در قلبم دیدم.. تنم نوازش دستانت را ارزو مندست...و دلم نیایش وجود پر محبتت را.. مگو که باد گذر نمیکند به خلوت ما... بگو ارام بگیرید ای بادها... تو را به عشق وحشی مجنون..به تیشه فرهاد.. تو را به مستی چشمانت...به لبخندت.. در این تداوم بیهوده.. در این رفتن روز و شب... مرا به حال خود رها نکن..مرا که بی تو تنهایم |
هاجر خدابنده لو ::: شنبه 87/3/4::: ساعت 3:30 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 57
کل بازدید :51346
بازدید دیروز: 57
کل بازدید :51346
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
>>آرشیو شده ها<<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>لوگوی دوستان<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<